داستانک های پسرک بی نمک
جالب ترین نوشته ها
| ||
|
حرف های مافوق، اثری نداشت، سرباز اينطور تشخيص داد كه بايد به نجات دوستش برود.
اون سرباز به شکل معجزه آسایی توانست به دوستش برسد، او را روی شانه هایش کشید و به پادگان رساند. افسر مافوق به سراغ آن ها رفت، سربازی را که در باتلاق افتاده بود معاینه کرد و با مهربانی و دلسوزی به دوستش نگاه کرد و گفت:
خود تو هم زخم های عمیق و مرگباری برداشتی! من از شنیدن چیزی که او بهم گفت الان احساس رضایت قلبی می کنم!
ازت متشكرم دوست هميشگي من!!!
نظرات شما عزیزان:
|
|
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |